طوبی اردلان | شهرآرانیوز، رودخانهای که نه تنها شعرِ ترِ حافظ وام دار آن است، که نشانش را میتوان در متون قرن سوم هجری قمری هم جست وجو کرد. برای نمونه «ابن رسته» یکی از نویسندگانی است که در کتاب «اعلاق انفسیه» از زاینده رود با نام «زرین رود» نام برده است. زاینده رود را در تاریخ «یاقوت حموی» هم میتوان پیدا کرد. در کل از این دوره تا قرنها پس از آن هرکه از اصفهان گذشته، از زاینده رود نام برده و آن را دلیل زندگی، زایندگی و آبادانی اهالی این اقلیم دانسته است.
تا اینجای بحث همه چیز عالی و نکتهای نیست، اما همین نام گذاری سبب میشود از خودمان بپرسیم چرا در تقویمها چنین عنوان و چنان روزی برای کشف رود در نظر گرفته نشده است؟ اصلا تقویم رسمی به کنار. چرا ما برای خود مشهدی ها، چنین روزی را در تقویمها نشانه گذاری نکرده ایم تا حداقل در همان یک روز، به این بهانه بنشینیم درباره این رود، قدمت، اهمیت و احیای دوباره آن (البته که بیشتر شبیه یک رؤیاست، اما ما دلمان به همین رویاها خوش است) گفتگو کنیم و از چند کارشناس بخواهیم، بیایند و از کشف رود برایمان بگویند؟
یک دلیلش شاید این باشد که ما مشهدی ها، از مسئول و نماینده اش بگیر تا عوام، اصلا درباره کشف رود و قدمتش (که احتمالا بسیار سن وسال دارتر از زاینده رود است) چیزی نمیدانیم و آن را به مجاور، مسافر و زائرانی که هر سال آمار ورود میلیونی شان به مشهد را به رخ دیگران میکشیم، معرفی نکرده ایم؛ مثلا فکر میکنید چند نفر میدانند باستان شناسان بقایای انسان نخستین را در محدوده این رود (که از اساطیر تا هنوز سرچشمه دارد) کشف کرده اند؟
چند نفر میدانند روزگاری این رود، آن قدر آب داشته است که سیاحان خارجی از ماهیگیری و قایقرانی روی آن خاطرهها تعریف کرده اند. از همه اینها که بگذریم، آیا میدانید کشف رود، نه تنها یکی از دلایل ادامه حیات در توس و شکل گیری مشهد بوده، که تا هنوز و همچنان مسیر مهاجرت پرندگانی است که از قطب شمال و سیبری در جست وجوی زندگی به این سو میآیند؟ ما هیچ کدام اینها را نمیدانیم و همین باعث شده است یک روز در تقویم مشهد خالی بماند؛ روز کشف رود.
برای احیای دوباره کشفرود تاکنون جلسات مختلفی برگزار شده که تاریخ آخرین آنها، هفته گذشته ۱۱ مهرماه بوده است. مهمترین بحث مطرح شده در این نشست گویا ضربالاجل دوهفتهای وزارت کشور برای بررسی تخلفات و کوتاهیهای صورت گرفته درباره این رود اساطیری است.
در توضیح این موضوع باید گفت، حوضه آبریز کشفرود بهدلیل مساحت درخورتوجهش در بستر دشت مشهد، متولیان و ذینفعان زیادی دارد که در سالهای گذشته برای احیای این رودخانه تاریخی وظایف و نقشهایی برایشان ترسیم شده است؛ نقشهایی که در دورههای گذشته گاه نادیده گرفته شده است و برخی دستگاهها آنچنان که باید سهم مادی و معنویشان را در این زمینه بهصورت کامل پرداخت نکردهاند.
شاید به همین دلیل است که حجتالاسلاموالمسلمین نصرا... پژمانفر، رئیس خراسانی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، با گله از ضعف نظارت بر برداشت آب خروجی از کشفرود و ارائهنشدن گزارشی کامل و جامع از سوی برخی دستگاهها، در این نشست چنین گفته است: ضعف عملکرد دستگاهها دراینباره مشهود است.
دانشگاه علومپزشکی مشهد باید گزارش کاملی از میزان آلایندگی آب کشفرود برای تولید محصولات کشاورزی ارائه میداد، اما تاکنون گزارش مفصلی نیامده و این مجموعه فقط بهشکل کلی اعلام کرده آب کشفرود آلوده است و امکان استفاده برای کشاورزی ندارد. البته به گفته مدیر گروه بهداشت محیط و حرفهای دانشگاه علومپزشکی مشهد، این گله بههیچوجه متوجه این مجموعه نیست و نهادهای دیگری مانند محیطزیست و جهادکشاورزی باید پاسخگوی آن باشند.
همین هفته پیش بود که بالاخره بحثها و گفتگوهای دامنه دار و چندساله مسئولان شهری درباره تعیین روزی به نام روز ملی مشهد در تقویمها ثمر داد و ۱۰ دی شد روز ارض اقدس. اما در مناسبات این روز، جایی برای کشف رود در نظر گرفته نشده و اصلا کشف رود به تنهایی آن قدر بزرگ و مهم است که یک روز جدا برای خودش داشته باشد.
برای اینکه بهتر بتوانیم این بحث را ادامه دهیم، بگذارید کمی از تاریخ هشت هزار ساله کشف رود برایتان بگوییم؛ قدیمیترین موجود زنده همه اعصار خراسان. زندهای که این سالها هرچه روزنامهها برایش تیتر زدند و در خبرها آوردند، درباره ورود فاضلاب به کشف رود و بوی تعفنی بوده که مشام اهالی را آزار میداده است. بوی نامطبوعی که انگار از زخم دل به چرک نشسته او بالا میزند. در این میانه، اما کسی توی این سالها نگفت کشف رود یک فرصت است که قصه هایش میتواند اسباب ارتباطهای فرهنگی و رونق گردشگری اش موجب شکوفایی اقتصادی باشد.
بلندای عمر کشف رود، پهلو به اساطیر میزند. فردوسی در شاهنامه چندباری از «کاسه رود» و «کشف رود» یاد میکند و میگوید سام نریمان با اژدهایی که در کشف رود میزیسته است، میجنگد.
در این داستان، اژدها مسیر آب کشف رود را میبندد و زندگی چهره دشوارش را به مردم توس نشان میدهد. مزارع گندم میخشکند و پرندگان و چرندگان یک به یک از تشنگی میمیرند تا اینکه سام، داوطلب جنگ با اژدها میشود و این موجود اهریمنی را در خود رودخانه میکشد.
حکیم توس درباره این لحظه چنین سروده است: «کشف رود، پُرخون و زرداب شد/ زمین جای آرامش و خواب شد.»
فردوسی همچنین کشف رود را در داستان کیخسرو، فرود و لشکرکشی طوس بن نوذر به مرز توران «کاسه رود» مینامد.
رضا اشرف زاده نیز در مقاله «رودها در شاهنامه» مینویسد: «از مجموع اطلاعات مزبور چنین برمی آید که کاسه رود در حد فاصل کوههای کلات تا دژ گروگرد در دشتی بی کوه و موانع طبیعی قرار داشته است. به این سبب تورانیها در کنار کاسه رود کوه رفیعی از هیزم فراهم کرده بودند تا ایرانیان به راحتی نتوانند از آن عبور کنند؛ بنابراین وقتی کیخسرو تصمیم میگیرد برای انتقام خون پدرش، سیاووش، سپاهی را به توران زمین گسیل کند، از پهلوانان میخواهد کسی داوطلب ازمیان بردن آن کوه هیزم شود و گیو این مسئولیت را میپذیرد. داستان فرود، بهرام و چند جنگ میان شاهان کیانی، همه در شاهنامه و درکنار رودی به نام کاسه رود اتفاق افتاده است.»
پرآبی، خوش آب وهوایی و پرباری کرانه کشف رود، موضوع از خاطر رفته دیگری است که نشانش در سفرنامه سیاحان ثبت شده است. برای نمونه کلنل ییت در «سفرنامه خراسان و سیستان» کشف رود را تفرجگاه مردم مشهد توصیف میکند که عدهای در آن به شکار مرغابی مشغول بوده اند؛ «در مشهد تفنگ بسیار فراوان است و به قیمت ۲ یا ۳ تومان خریدوفروش میشود؛ تعداد شکارچیان منطقه و قوشهای آن نیز از حساب و شماره خارج است؛ با این حال جالب است که هنوز پرندهای به چشم میخورد.
در اطراف کشف رود واقع در ۵ مایلی شمال مشهد، چندتایی اردک و مرغابی یافت میشد، اما همین که هوا سردتر شد، دستههای بزرگ هوبرههای اروپایی از راه رسیدند. از آنجا که شکارچیهای محلی مدام به اطراف آنها تیراندازی میکردند، بسیار وحشی شده بودند و اصلا نزدیک شدن به آنها در فضای باز امکان پذیر نبود، اما افراد آن قدر ماهر شده بودند که میتوانستند آنها را به طرف من برانند.
درحالی که در چالهای در زمین کمین گرفته بودم، این مرغان از روی سرم میگذشتند و به سمت آنان شلیک میکردم.» هانریرنه دالمانی هم در کتاب «سفرنامه خراسان تا بختیاری» درباره حاصلخیزی کرانههای کشف رود این طور مینویسد: «هر جا که چشم انداختیم، جویبارهای کوچکی با رنگ آبی تیره در جریان بود و در کنار هر جویباری چند کلبه روستایی دیده میشد. مزارع زیادی بین راه دیدیم که در آنها هندوانه کاشته بودند. در دره قوچان که آن را دره کشف رود هم مینامند و ما اکنون در آن طی مسافت میکنیم، زمین بسیار حاصلخیز است و میوههای فراوانی دارد.»
دکتر رجبعلی لباف خانیکی، کشف رود را خانه نخستین انسانهای ابزار ساز میداند و میگوید: «بعد از سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ که دیرین شناسان ایرانی و فرانسوی با انگیزه جست وجوی آثار و بقایای فرهنگی انسانهای دوران کهن سنگی، کنارههای کشف رود را بررسی کردند، آثاری از نخستین ابزار سنگی دست ساخته بشر به دست آوردند که سرفصل جدیدی به نام فرهنگ باستان شناسی اضافه میکرد و آن فرهنگ کشف رود بود.
در این کاوش، علی آریائی و کلود تیبو در گسترهای به طول حدود ۱۰۰ کیلومتر (حدفاصل روستاهای آبروان و بغ بغو به فاصله ۱ تا۱۰کیلومتر از بستر اصلی کشف رود) موفق شدند ابزارهای متعددی از انسانهای نخستین جمع آوری کنند. آ نها قدمت مجموعه به دست آمده از کشف رود را که بیشتر مشت سنگ یا ساتور ابزار بودند، معادل دوران پلیستوسن قدیم یعنی حدود ۸۰۰ هزار سال پیش برآورد کرده اند.
این پایان کاوش در این محدوده نبود و بعدها و در سال۱۳۸۶ نیز ماناجامی الاحمدی دوباره منطقه کشف رود را بررسی کرد و در محوطههای جدیدی مثل شورلق، قلعه گک و دوسنگ، نمو نههای دیگری از نوع ابزارهای دوران پارینه سنگی پیدا کرد. به هر روی یافتههای کرانههای کشف رود خراسان که نخستین ابزارهای بشر را شامل میشود، در باستان شناسی به عنوان نشانههای بارز «فرهنگ کشف رود» شناخته شده اند.»